تبیان، دستیار زندگی

سرچشمه تمام عیبها چیست؟

شرح و تفسیر حکمت 378 نهج البلاغه را با موضوع سرچشمه تمام عیوب در اینجا بخوانید.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نهج البلاغه

نهج البلاغه با مرور قرن‌ها نه تنها تازگی و جذابیت خویش را حفظ کرده که فزون‌تر ساخته است و این اعجاز نیست مگر به سبب ویژگی هایی که در شکل و محتوا است. این امتیاز را جز در مورد قرآن نمی توان یافت که در کلام امام علی(ع) درباره قرآنآمده است: « ظاهره انیق و باطنه عمیق، لاتفنی عجائبه و لاتنقضی غرائبه » قرآن کتابی است که ظاهری زیبا و باطنی عمیق دارد، نه شگفتی های آن پایان می‎پذیرد و نه اسرار آن منقضی می‎شود. در سخن مشابهی نیز آمده است : «لاتحصی عجائبه و لاتبلی غرائبه» نه شگفتی های آن را می‎توان شمرد و نه اسرار آن دستخوش کهنگی می‎شود و از بین می‎رود.
سخنان امام علی(ع) در فاصله قرن اول تا سوم در کتب تاریخ و حدیث به صورت پراکنده وجود داشت. سید رضی در اواخر قرن سوم به گردآوری نهج البلاغه پرداخت و اکنون بیش از هزار سال از عمر این کتاب شریف می‎گذرد. هر چند پیش از وی نیز افراد دیگری در گردآوری سخنان امام علی (ع) تلاش‌هایی به عمل آوردند، اما کار سید رضی به خاطر ویژگی هایی که داشت درخشید و ماندگار شد، چون سید رضی دست به گزینش زده بود.

وقال علیه السلام:الْبُخْلُ جَامِعٌ لِمَسَاوِی الْعُیُوبِ، وَ هُوَ زِمَامٌ یُقَادُ بِهِ إِلَى كُلِّ سُوء.
امام(علیه السلام) فرمود: بخل، جامع تمام عیوب است و وسیله اى است كه انسان رابه هر بدى اى مى كشاند.
امام(علیه السلام) در این گفتار حكیمانه بخل را به عنوان یك صفت رذیله كه سرچشمه رذایل دیگر است معرفى كرده، مى فرماید: «بخل، جامع تمام عیب ها و وسیله اى است كه انسان را به سوى هر بدى اى مى كشاند»; (الْبُخْلُ جَامِعٌ لِمَسَاوِی الْعُیُوبِ، وَهُوَ زِمَامٌ یُقَادُ بِهِ إِلَى كُلِّ سُوء). «مساوى» ظاهراً جمع «مسائة» به معناى بدى است و بعضى گفته اند كه «مساوى» جمع «مسوى» مى باشد. انسان بخیل از یك سو از پرداخت حقوق شرعى امتناع كرده و سعى مى كند تا آن جا كه ممكن است از آن بكاهد. از سویى دیگر در مواردى كه صله رحمى ایجاب مى كند به احرام كمك نماید خوددارى مى كند و به این ترتیب جزء قاطعان رحم مى شود. از سویى دیگر به سبب علاقه فوق العاده به اندوختن مال ممكن است آلوده احتكار، رباخوارى، غش در معامله و انواع كسب هاى حرام شود. نیز براى پوشانیدن چهره واقعى خود به سراغ ریاكارى مى رود و براى این كه در برابر درخواست كنندگان كمك جواب رد بدهد متوسل به انواع دروغ ها مى شود و به این ترتیب بخل، سرچشمه گناهان فراوان و عیوب بسیار خواهد بود. از طرف دیگر شخص بخیل در اعتقادات خود نیز مشكل دارد چراكه اگر سوءظن به خدا نداشت انفاق مى كرد و به وعده هاى الهى دل خوش بود. البته بخل درجاتى دارد و تمام صفاتى كه گفته شد مربوط به تمام درجات نیست هرچه شدیدتر باشد آثار سوئش بیشتر است. حقیقت بخل آن است كه انسان نخواهد دیگرى از اموال یا موقعیت او و یا علم او برخوردار شود. دانشمندان براى بخل انواع و اقسامى شمرده اند. كمترین آن این است كه انسان نخواهد دیگران از امكانات او استفاده كنند و بالاترین آن این است كه نخواهد دیگران از اموال یكدیگر، یا از اموال خودشان بهره مند گردند و گاه بخل به قدرى شدید مى شود كه انسان دربرابر خویشتن هم بخیل مى گردد و حاضر نیست خودش از امكاناتش بهره مند شود. قرآن مجید بخیلان را به عذاب خواركننده تهدید كرده است، مى فرماید: «(الَّذِینَ یَبْخَلُونَ وَیَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبُخْلِ وَیَكْتُمُونَ مَا آتَاهُمُ اللهُ مِنْ فَضْلِهِ وَأَعْتَدْنَا لِلْكَافِرِینَ عَذَاباً مُّهِیناً); آن ها كسانى هستند كه بخل مىورزند، و مردم را به بخل دعوت مى كنند، و آنچه را كه خداوند از فضل (و رحمت) خود به آن ها داده، كتمان مى نمایند. (این عمل، در حقیقت از كفرشان سرچشمه گرفته;) و ما براى كافران، عذاب خواركننده اى آماده كرده ایم». قابل توجه این كه خداوند اینگونه افراد را جزء كافران شمرده است. در احادیث اسلامى نكوهش هاى زیادى درباره بخل و بخیل آمده است ازجمله در حدیثى كه در غررالحكم از امام امیرمؤمنان(علیه السلام) نقل شده است مى خوانیم: «البُخلُ یُذِلّ مُصاحِبَه وَیُعِزّ مُجانِبَهُ; بخل، صاحبش را ذلیل و بیگانه از او را عزیز مى كند».

در حدیث دیگرى از همان منبع و از همان حضرت مى خوانیم: «البَخیلُ یَبخَلُ عَلى نَفسِه بالیَسیرِ مِن دُنیاه ویَسمَحُ لِوراثهِ بِكُلِّها; بخیل حتى مقدار كمى از دنیا را بر خود حرام مى كند ولى همه آن را در اختیار وارث مى گذارد». نیز در حدیث دیگرى از رسول خدا(صلى الله علیه وآله)مى خوانیم: «الْبَخِیلُ بَعِیدٌ مِنَ اللَّهِ بَعِیدٌ مِنَ الْجَنَّةِ قَرِیبٌ مِنَ النَّار; بخیل از خدا و مردم دور است و به آتش دوزخ نزدیك». سرچشمه اصلى بخل همان سوءظن به وعده هاى الهى است آن جا كه در برابر انفاق وعده جبران بى شمار فرموده و بخیل به این وعده هاى صریح الهى اعتنا نمى كند. امیرمؤمنان على(علیه السلام) مى فرماید: «البُخلُ بالمَوجودِ سُوءُ الظّنِّ بالمَعبودِ; بخل ورزیدن درباره آنچه انسان در اختیار دارد نشانه سوءظن به معبود است». نقطه مقابل بخل سخاوت است كه صفت بارز اولیاءالله و مؤمنان راستین مى باشد. آن ها آنقدر سخاوت به خرج مى دادند كه گاه تمام یا بخش عمده زندگى خود را در اختیار دیگران مى گذاشتند. یكى از شاخه هاى بخل، بخل در علم است كه متأسفانه مصادیق زیادى دارد: مطلبى را كشف كرده و حاضر نیست به دیگران بیاموزد و گاه بخیلانى در علوم پیدا مى شوند كه علم و دانش خود را با خود به گور مى برند. در دنیاى امروز بخل در علم از ناحیه سردمداران جهان یك كار رایج و بسیار زشت است كه حاضر نیستند حتى فرمول هاى داروهاى نجات بخش را در اختیار دیگران بگذارند هرچند این كار سبب مرگ افراد زیادى شود. البته همه بخیلان در تمام شاخه هاى بخل مشترك نیستند بعضى بخل به مال دارند بعضى بخل به مقام و گروهى بخل به علم و دانش و گاه بعضى همه این بخل ها را در خود جمع مى كنند. در عصر و زمان ما كسانى پیدا مى شوند كه چندین شغل را در اختیار گرفته اند (گاه بیش از ده شغل) در حالى كه جوانانى پیدا مى شوند كه از عهده آن ها برمى آیند ولى آن بخیلان حاضر نیستند یكى از آن ها را در اختیار آنان بگذارند و این نهایت بخل و پستى است. به خدا پناه مى بریم از این كه گرفتار چنین رذیله اخلاقى شویم كه ما را، هم از خدا دور مى كند و هم از خلق خدا.

شرح و تفسیر حکمت 378 نهج البلاغه

منبع : باشگاه خبرنگاران
مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.